هاله افشار، دانشور ایرانیتبار بریتانیایی که خود را «فمینیست مسلمان» میدانست و در جایگاه عضو مجلس اعیان بریتانیا برای دفاع از حقوق زنان تلاش کرد، بیش از یک ماه پیش در سن ۷۷ سالگی در خانه خود در هلسینگتون انگلستان درگذشت. در رسانههای ایرانی توجه شایانی به خانم افشار نشد. اما حالا روزنامه «نیویورکتایمز» در مقالهای به قلم نازیلا فتحی، متنی در مورد زندگی و مرگ او تهیه کرده است که روز جمعه، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲، منتشر شد. خانم فتحی از روزنامهنگاران شناختهشدهای است که پیش از این سالها برای «نیویورکتایمز» کار کرده بود.
هاله افشار اولین زن متولد ایران بود که به عضویت مجلس اعیان بریتانیا رسید و لقب «بارونس» را دریافت کرد. او سالها استاد سیاست و مطالعات زنان در دانشگاه یورک بود و در چندین سمت، در مورد مسائل جنسیتی و نقش زنان مسلمان در بریتانیا به دولت مشاوره میداد. او همچنین «شبکه زنان مسلمان بریتانیا» را بنیان نهاد و در تقدیر از اقداماتش، «نشان امپراتوری بریتانیا» را دریافت کرد.
افشار از چهرههایی بود که از لقب «فمینیست مسلمان» را برای خود به کار میبرد و از همین زاویه جمهوری اسلامی ایران را نقد میکرد که جلوی فرصتهای آموزشی زنان را گرفته است. در روایت فتحی میخوانیم که افشار معتقد بود که حکومت ایران از زنان تحصیلکرده میترسد، چون آنها قادر به آموختن زبان عربی و دسترسی به آموزههای قرآن و مطالبه حقوق خود از این طریق خواهند بود.
نازیلا فتحی در مقاله خود به کتاب «اسلام و فمینیسم» به قلم هاله افشار اشاره میکند که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و تاکیدی بود بر قابل انطباق بودن اسلام و فمینیسم. فتحی مینویسد: «افشار به فمینیستهای اسلامگرایی اشاره داشت که یک سال پیشتر به جنبش اصلاحاتی پیوسته بودند که نتیجهاش انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری شد؛ اصلاحطلبی که خواهان تفسیر لیبرالتری از اسلام بر بنیان نیازهای زمان معاصر بود.»
سایر کتابهای هاله افشار که به آنها اشاره شده است، عبارتند از «ایران: انقلاب در تلاطم» و «زنان در خاورمیانه: درکها، واقعیتها و مبارزات برای آزادی».
در سال ۲۰۰۷، هاله افشار به عنوان عضو مستقل و غیرحزبی به عضویت در مجلس اعیان بریتانیا منصوب شد و شروع به کار با «کمیسیون ملی زنان» کرد که از گروههای مشاورهدهنده به دولت است.
محمد افشار، برادر هاله افشار، در گفتوگو با «نیویورکتایمز» خواهرش را مسلمانی شیعه میداند که نیاز به دسترسی زنان به آموزش را با حق بنیادین آنها برای تفسیر قرآن با دانش مستقل خود، مرتبط میدانست. او میگوید: «هاله تفسیر نخوتآمیز از اسلام را نمیپذیرفت و باور داشت که اسلام حقوقی به زنان داده است که مردان مسلمان از آنها سلب کردهاند.»
فتحی در مورد پیشینه زندگی هاله افشار نیز نوشته است. او متولد ۲۱ مه سال ۱۹۴۴ در ایران بود و بزرگترین فرزند در میان چهار فرزند خانوادهای متمول. پدرش، حسن افشار، استاد حقوق در دانشگاه استراسبورگ فرانسه و بعدها رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. مادرش، پوران خبیر، از خانوادههای مهم زمان قاجار بود و برای دستیابی به حق رای زنان تلاش کرده بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
افشار به مدرسه دخترانه« ژاندارک» در تهران رفت و آنجا بود که با رمان «جین ایر» آشنا شد. او به گفته خود، تحت تاثیر زنان قوی این رمان، شیفته بریتانیا شد و به این کشور سفر کرد. خانواده متمولش او را به مدرسه شبانهروزی «سنت مارتینز» در نزدیکی شهر بیرمنگام انگلستان فرستادند. او پس از سه سال تحصیل در این مدرسه، به دانشگاه یورک راه یافت و در سال ۱۹۶۷ از آنجا لیسانس گرفت، و سپس در سال ۱۹۷۲ دکترای خود را در رشته «اقتصاد زمین» از دانشگاه کمبریج گرفت. او سپس به ایران بازگشت و چند سالی در وزارت کشاورزی کار میکرد و در همین قالب به شهرهای کوچک و روستاهای ایران سفر میکرد. او میگوید که سفر به سراسر ایران و گفتوگو با زنان را دوست میداشت، اما حیرت میکرد که زنان از حقوق اسلامی خود، مثلا حق مالکیت یا حق دریافت دستمزد برای کار خانگی، باخبر نبودند.
او مدتی هم در روزنامه «کیهان اینترنشنال» که به انگلیسی چاپ میشد، کار میکرد و دارای ستونی به نام «کنجکاو» در آن نشریه بود که در آن از شایعات مهمانیهای نخبگان ایران و حیات اجتماعی آنها مینوشت.
در سال ۱۹۷۴، «ساواک» هاله افشار را به ظن رابطه با گروههای چپگرا فراخواند، و او از نگرانی عواقب ماجرا، عازم انگلستان شد. در آنجا رابطهای با موریس دادسون، استاد ریاضی دانشگاه یورک، که از زمان دانشجویی با هم آشنا بودند، آغاز کرد که منجر به ازدواج شد.
افشار و دادسون در نوروز ۱۳۵۴ (مارس ۱۹۷۵) به ایران سفر کردند. آخرین سفر افشار به ایران در سال ۱۹۷۷، یعنی دو سال قبل از انقلاب ۵۷، بود. او پس از انقلاب هرگز به ایران بازنگشت.
در انگلستان، افشار موفق شد به دانشگاه بردفورد برود و حرفه دانشگاهی خود را زنده کند و در نهایت سر از همان دانشگاه یورک درآورد که سالها پیش در آن درس خوانده بود. در سال ۲۰۰۵ بود که افشار به «نشان امپراتوری بریتانیا» رسید.
محمد افشار با گرمی خواهرش را به یاد میآورد و به «نیویورکتایمز» از این میگوید که او فرای زندگی دانشگاهی، اهل خوشگذرانی هم بود. او مثلا به یاد میآورد که در زمان دانشجوییاش در پاریس، خواهری که ۲۰ سال از او بزرگتر بود، به دیدنش آمد و وقتی با دوستانش به بار رفتند، «تمام مشروبهای ترکیبی، حتی عجیب غریبها، را میشناخت و تمام شب رقصید.»
هاله افشار علاقه بسیاری نیز به بازی پوکر داشت و چند سال پیش در مصاحبهای تعریف کرده بود که چطور یک بار از مهارتهای خود استفاده کرده تا بلیت کنسرت «بیتلها» در لندن را به چنگ آورد. میگفت رمز موفقیتش در پوکر این است که لبخند میزند و «هیچوقت جدی» نیست.
از هاله افشار غیر از برادرش، یک پسر و دختر به نامهای علی افشار دادسون و مالی نیوتون، دو برادر به نامهای کامران و آدام، و دو نوه به جا ماندهاند.